رویداد غرب16:09 - 1400/12/03

چرا «موقعیت مهدی» با اکثر سلیقه‌ها ارتباط برقرار می‌کند؟

حجازی‌فر در اولین فیلمش در یک موقعیت درست قرار گرفته و وقتی پس از پایان پخش این فیلم، مخاطبان با تلفیقی از حس غم و عزت از سالن بیرون می‌آیند. «سیمافیلم» یک اثر موفق تولید کرده که بی‌صبرانه منتظر دیدن نسخه کاملش از تلویزیون هستیم.

به گزارش رویداد غرب به نقل از تسنیم،برای پرداختن به شخصیت و زندگی قهرمانان، توجه به زمانه و الزاماتش اهمیت بالایی دارد. یکی از دلایلی که اکثر فیلم‌های دهه شصتی برای نسل‌های امروز قابل‌درک و لذت نیست، همین تفاوت دوران‌هاست. فیلم‌های دفاع‌مقدسی نیز از همین قاعده پیروی می‌کنند. تعداد این فیلم‌ها هرسال البته کمتر هم می‌شود. یکی از معدود فیلم‌های دفاع‌مقدسی این جشنواره «موقعیت مهدی» اولین ساخته هادی حجازی‌فر است؛ فیلمی که برگرفته از یک سریال تلویزیونی حدودا 400 دقیقه‌ای است. هادی حجازی‌فر در سال‌های اخیر خودش را در قامت یک بازیگر قابل‌اعتنا در سینما و تلویزیون معرفی کرده و حالا با این فیلمش، نوید حضور یک کارگردان خوش‌فکر را هم می‌دهد.

اجازه بدهید از مرحله معرفی حجازی‌فر عبور کنیم و به «موقعیت مهدی» برسیم. فیلمی درباره زندگی و زمانه مهدی باکری که طبیعتا مشمول برادرش، حمید، هم می‌شود. درباره این شهید کتاب‌های زیادی نوشته شده و آثار مختلفی هم تهیه و تولید شده است اما آنچه موقعیت مهدی را با دیگر آثار متمایز می‌کند نگاه حجازی‌فر به باکری و زندگی اوست. زندگی مهدی باکری چه به‌واسطه شهردار بودنش، چه به‌واسطه حضور برادر بزرگ‌ترش علی و چه نقش خودش به‌عنوان فرمانده لشکر 31 عاشورا موقعیت حساس و خاصی داشته است. اینها را اضافه کنید به زندگی شخصی عاشقانه و البته کوتاهش که درمجموع یک شخصیت جذاب و چندوجهی را خلق می‌کند.

در این شرایط، هادی حجازی‌فر با استفاده از یک فیلمنامه جذاب و البته نسخه کوتاه‌شده یک سریال در جشنواره حضور پیدا کرده است، و همچنین ترکیب متناسب بازیگران توانسته یک اثر دلنشین و دیدنی را بیافریند. اگر حین و پس از دیدن این فیلم، به یاد «ایستاده در غبار» مهدویان بیفتیم چندان تعجب‌آور نیست. وقتی جنگش ثابت است و قهرمان اصلی‌اش هم با اعتقاداتی مشابه می‌جنگد و اساسا قهرمانان دفاع‌مقدس هم شباهت‌های زیادی به یکدیگر دارند باید هم این تشابهات شکل بگیرد.

به نظر می‌رسد حجازی‌فر از تجربه همکاری با همه کارگردانان فیلم‌هایش، ذره‌ذره جمع کرده و اندوخته‌های خودش را هم به آنها افزوده و این کارگردانی شده که در موقعیت مهدی دیدیم. عشق در موقعیت مهدی، موقعیت فانتزی و اضافه‌شده بر متن ندارد. بستری است برای بیان آن حسی که بخش عمده‌اش در محاق نجابت می‌ماند و بخش دیگرش در دل جنگ و مشغله‌هایش پنهان می‌شود اما همچنان می‌درخشد و دلبری می‌کند. موقعیت مهدی نشان داد برای به تصویر کشیدن یک قهرمان الزاما نباید او را مسلح به ویژگی‌ها و مشخصاتی کرد که نه مخاطب آن را می‌پذیرد و نه مورخان آن را تایید می‌کنند. این فیلم یک اثر دوست‌داشتنی و صمیمی برای روزگار معاصر ماست؛ برای همه آنهایی که از جنگ خاطره دارند و آنهایی که صرفا از جنگ تنها شنیده‌اند. آنچه می‌بینیم صرفا جنگ نیست بلکه رفتن به اعماق لایه‌های دفاع مقدس است. جایی که خانواده، عشق، سیاست، رابطه پدر و فرزندی و مفاهیم دیگر در خدمت یک هدف بزرگ‌تر به نام دفاع از وطن است. شاید بتوان سکانسی که مهدی باکری از برادرش، حمید، می‌خواهد برود توبه‌نامه‌ای، که نمی‌داند چرا باید آن را امضا کند، را امضا کند تا بتواند بیاید از کشورش دفاع کند را اوج این نگاه دانست. این خواسته مهدی از برادرش در شرایطی است که می‌داند حق با برادرش است و گفتن جمله «از بهشتی که بزرگ‌تر نیستی» سعی می‌کند هم خودش را آرام و قانع کند و هم برادرش را.

حجازی‌فر در اولین فیلمش در یک موقعیت درست قرار گرفته و وقتی پس از پایان پخش این فیلم، مخاطبان با تلفیقی از حس غم و عزت از سالن بیرون می‌آیند یعنی به هدف درستی هم دست پیدا کرده است. سینمای ایران موقعیت مهدی کم دارد. آگاهانه تاکید می‌کنم سینمای ایران و نمی‌گویم سینمای دفاع مقدس. این فیلم به سینمای ایران، اضافه کرده است؛ به ‌شعور و حال خوب مخاطب و «سیمافیلم» پس از سال‌ها یک اثر موفق تولید کرده که بی‌صبرانه منتظر دیدن نسخه کاملش از تلویزیون هستیم؛ نسخه‌ای که امیدواریم با خوش‌سلیقگی و انتخاب یک زمان مناسب به‌خوبی دیده شود.

انتهای پیام